علوم انسانی
ادبیات نظری تحقیق رویكرد قرآن به جایگاه سیاست خارجی و روابط بین الملل در حكومت نبوی
توضیحات فایل:
ادبیات نظری تحقیق رویكرد قرآن به جایگاه سیاست خارجی و روابط بینالملل در حكومت نبوی در 42 صفحه در قالب ورد قابل ویرایش.
بخشی از متن :
رویكرد قرآن به جایگاه سیاست خارجی و روابط بینالملل در حكومت نبوی
روابط خارجی، به مجموعهی روابط فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی سیاسی ودیپلماسی میان دولتها و ملتها گفته می شود. تفاوت روابط خارجی با سیاست خارجی درآن است که سیاست خارجی به مفهوم امروزی خود، تنها به سیاستهایی گفته می شود که مجری آنها وزارت خارجهی دولتها باشد و از کانال آن وزارت پایهریزی گردد. به دیگر سخن، سیاست خارجی عبارت است از سیاست یک دولت در کنش متقابل با دیگر دولت ها و ملتها.
روابط دیپلماتیک هم عبارت از روابطی می باشد که بین دولتها پس از شناسایی یکدیگر وتوافق در برقراری روابط، با اعزام نماینده ایجاد می شود. به بیان دیگر، روابط دیپلماتیک، شامل کلیه ارتباطات سیاسی، اقتصادی و فرهنگی است که بین دو یا چند دولت از طریق نمایندگیهای دیپلماتیک دولتها صورت میگیرد. پس روابط دیپلماتیک، به روابط میان دولتها گفته میشود و شامل روابط میان ملتها وسازمان های غیر دولتی نمیگردد. بنا براین، روابط خارجی مفهوم وسیعتری از سیاست خارجی و روابط دیپلماتیک دارد. هدف ما در این بخش، بررسی رفتار پیامبر درعرصهی روابط خارجی به معنای وسیع کلمه است و شامل هر گونه روابط فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و دیپلماسی میگردد.
اهداف سیاست خارجی پیامبر
رسالت پیامبر كه خاتم پیامبران است، دو ویژگی عمده دارد: جهانی و جاودانگی؛ این دو ویژگی نشان میدهد كه اسلام عقیدهای است فراتر از سرزمین یا سرزمینهای خاص؛ بلكه به تمامی افراد با تفاوتهای نژادی، قومی تعلق دارد. قرآن نیز بر این دو حقیقت تصریح دارد: «وَ مَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا كَافَّةً لِّلنَّاسِ بَشِیرًا وَ نَذِیرًا وَ لَكِنَّ أَكْثرََ النَّاسِ لَا یَعْلَمُون. تو را به پیامبری نفرستادیم، مگر بر همهی مردم مژده دهنده و هشدار دهنده؛ ولی بیشتر مردم ]این موضوع را[ نمیدانند.» (سبأ/28) علت این عمومیت نیز این است كه مبنای تشریع و احكام اسلامی فطرت انسانی است؛ لذا اختصاص به مكان خاصی ندارد. فطرت، روح، فكر و هدف مشترك آدمی، همواره جامعهی بشری را به همگونی فرا میخواند؛ و چون جایگاه رسالت پیامبر فطرت و خواستهی مردم بود، آرمان نهایی اسلامی، رسیدن به امت واحد بشری و از میان رفتن مرزهای جغرافیایی و به وجود آمدن كشور واحد جهانی، تحت حاكمیت قانون واحد الهی است.
در مورد انسانها نیزگروه بندیهای میهنی یا قبیلهای، در عین اینكه افراد یك كشور و یا یك قبیله را در یك مجموعه گرد میآورد و به آنها وحدت میبخشد، آنها را در برابر واحد دیگری قرار میدهد؛ لذا یكی از اهداف رسالت پیامبر، سرعت بخشیدن به روند تكاملی جامعه برای رسیدن به این هدف مطلوب است. اسلام با استراتژی دعوت به مكتب فطرت و ارائهی ایدئولوژی سازگار با فطرت و عقل، جوامع بشری را به سمت چنین جامعهی جهانی و شكل گیری یك امت نزدیك میكند.
از این رو، هدف غایی پیامبر، دعوت تمامی مردمان آن روزگار به اسلام بود. پیامبر نه تنها باید مردم مكه، حجاز و شبه جزیره عربستان را به اسلام دعوت مینمود، بلكه میبایست طبق فرمان خداوند متعال، دعوت خویش را حتی به خارج از شبه جزیره، از ایران تا روم و مصر و حبشه و دیگر كشورهای وقت میرساند. از سوی دیگر، چون دعوت پیامبر جاودانی بود باید زمینههای آن نیز فراهم میشد.
نظام سیاسی اسلام در عصر پیامبر، از ساختار بسیار سادهای برخوردار بود. پیامبر به عنوان رهبر دینی و سیاسی جامعه، مسؤولیت تمام امور را در دست داشت. او همچنان كه مسؤولیت سیاسی را به عهده داشت، مسؤولیت قضایی، اجرایی و نظامی را نیز عهدهدار بود. سیستم اداری او از چند نفر كاتب و تعدادی اصحاب و یاران كه معمولا در كنار او بودند و داوطلبانه و بدون برخورداری از عناوین رسمی انجام وظیفه میكردند تشكیل شده بود.
ساختار تصمیمگیری مركب بود از شخص پیامبر، وحی و مشورت. این ساختار به ایشان امكان میداد تا تصمیمات و برنامهریزیها را در كوتاهترین مدت انجام داده و در اجرای آنها نیز از سرعت فوقالعادهای بهرهمند باشد. دیپلماسیای كه از مركزیت این ساختار رهبری میشد، همانند سیاستهای داخلی، در كمال سادگی و صراحت انجام میگرفت. از طرف دیگر، با توجه به ساختار تصمیمگیری ویژه، اهداف و اصول حاكم بر سیاست خارجی، ماهیت كاملا دینی و الهی به خود میگرفت؛ به همین دلیل دیپلماسی پیامبر اسلام، دیپلماسی كاملا دینی بود.
دیپلماسی عصر پیامبر
دیپلماسی پیامبر را در سه سطح میتوان تحلیل كرد:
الف ـ دیپلماسی با قبایل عرب و یهودیان;
بـ دیپلماسی با دولتهای همجوار;
جـ دیپلماسی با قدرتهای بزرگ ایران و روم.
دیپلماسی با قبایل عرب و یهود
قبیلههای شبه جزیره عربستان
قبیله، گروهی از خانوادههای خویشاوندی بود كه به دلیل رابطه نسبی و سببی و انگیزه زندگی مشترك در این سرزمین گرد هم آمده و تحت ریاست شیخ قبیله كه معمولاً كهنسالترین و یا مقتدرترین عضو قبیله بود، طبق یك سلسله رسمها و سنتها و مقررات عرفی مشترك، اداره میشد. هر قبیله به صورت یك جامعهی سیاسی بود.
حاكمیت در قبیله، در قدرت و نفوذ شیخ و رئیس قبیله خلاصه میشد. رئیس قبیله مسؤولیت و اختیارات اجرایی را آن چنان كه در نظامهای سلطنتی متعارف است، بر عهده داشت. بستن پیمان، اعلان جنگ، مجازات متخلفین، پذیرایی از تازه واردان، و ارسال پیام و مذاكره با رؤسای دیگر قبایل به عهدهی شیخ قبیله بوده است.[1]
آنچه آمد، در اثبات این مدعا بود كه قبایل هر یك به مثابهی یك دولت بودند و روابط پیامبر با آنها، بخشی از روابط بینالمللی ایشان محسوب میشد. شبه جزیره عربستان شامل بخشهای نجد،[2] حجاز، یمن، عدن، حضرموت و یمامه میشد. در حجاز بجز شهرهای مكه، مدینه و طائف، بقیهی مناطق مسكونی اعراب، در اختیار قبایل بود و در شهرهای نامبرده نیز نظام قبیلهای حاكم بود.[3]
مكه در میان مناطق قبایل نشین حجاز موقعیت خاصی داشت. وجود یك چشمهی همیشگی آن را قابل سكونت كرده بود؛ اما از همه مهمتر، وجود خانهی كعبه كه از قداست خاصی برخوردار بود، اهمیت این شهر را دو چندان كرده بود؛ زیرا علاوه بر جنبهی معنوی آن، به دلیل حرام بودن جنگ در حرم، این شهر از امنیت و آرامش خاصی برخوردار بود. شهر مكه به عنوان یك واحد مستقل سیاسی برای خود كشوری آزاد بود كه سیادت آن در دست قریش بود. قریش با در دست داشتن كعبه، بر تعداد زیادی از قبایل عرب نفوذ كامل داشتند؛ زیرا در كعبه 360 بت نصب شده بود كه هر كدام متعلق به یك قبیله بود و قریش عهدهدار نگهداری بتها و تأمین وسایل و راههای آمد ورفت زوار بودند.[4]
طائف نیز شهری ییلاقی بود وگفتهاند ییلاقگاه اشراف مكه بوده و تحت نفوذ یك قبیله یعنی بنیثقیف بوده است.
شهر یثرب (مدینه) نیز از دو قبیلهی اوس، و خزرج و سه طایفهی یهودی تشكیل شده بود و دیگر قبایل نیز در بیابانها به سر میبردند.
آن طوری كه مورخان و سیرهنویسان عرب نوشتهاند، قبایل عرب ساكن در جزیرة العرب، مقارن ظهور اسلام، فاقد دولت واحد مقتدر مركزی بوده و هر قبیلهای تشكل و نظام اداری ـ اجتماعی خاص خود را داشت. واحدهای قبیلهای به صورت دولتهای كوچك محلی كه شباهت به نظام ملوك الطوایفی داشتند، نظام اجتماعی و سیاسی خود را اداره میكردند. در واقع هر قبیلهای به صورت جامعهای سیاسی بود و از عناصر عمده تشكیلدهندهی دولت (جمعیت متشكل، قدرت سیاسی و نوعی حكومت) برخوردار بود و سرزمین قبیله نیز گاه شناور و گاه به صورت ثابت و طبق اراده شیخ تعیین میگردید».
با توجه به نظام ویژهی قبیلهای حاكم بر جزیرة العرب، پیامبر استراتژی برقراری روابط حسنه با تمام واحدهای سیاسی قبیلهای را در پیش گرفت و كوشید همهی قبایل را تحت نظام سیاسی واحد گرد آورد. بجاست كه نقطهی آغاز دیپلماسی پیامبر پس از تشكیل حكومت اسلامی در مدینه را خود پیمان مدینه بدانیم. گرچه در این پیمان، توجه اساسی بر شكلگیری روابط و ساماندهی نظام سیاسی در داخل حكومت اسلامی معطوف شده، اما با وجود آن، اصول روابط خارجی پیامبر را حداقل در برخی موارد مانند یهودیان نیز تبیین كرده است. در این پیمان، روابط مسلمانان با یهودیان، بر اصل احترام متقابل، آزادی در عقاید و آداب و سنن، عدم تعرض به یكدیگر، عدم همپیمانی با دشمنان یكدیگر، و بالاخره همكاری با طرفهای قرارداد در صورت مورد حمله قرار گرفتن، استوار گردیده بود.[5]
در روابط با مكه، پیامبر با توجه به مفهوم آیه جهاد، (حج/38ـ 40) سیاست «اعمال فشار» بر مكه را كه او و یارانش در گذشته تحت فشار و اذیت آنان قرار گرفته بودند و هنوز هم ادامه داشت، در پیش گرفت. سیاست پیامبر در اینجا بر محاصرهی اقتصادی مكه به منظور ایجاد تغییر در سیاستهای خصمانه قریش متمركز شده بود. همچنین پیامبر با اعزام دستههای مسلح به مسیر كاروانهای تجارتی مكه، قدرت و نیروی رزمی و تهاجمی دولت مدینه را به نمایش میگذاشت. میتوان گفت هدف از این سیاست، درگیری و جنگ نبوده است؛ زیرا در سریههایی كه رسول خدا اعزام فرمود، هیچ درگیری در نگرفت و بلكه در همهی موارد، دو گروه بدون هیچ گونه درگیری و به صورت مسالمتآمیز از یكدیگر جدا شدند و تنها در یك مورد در سریه عبیدة بن حارث، سعد بن ابی وقاص به سوی دشمن تیر انداخت.
دیپلماسی پیامبر پس از سال پنجم هجری تحرك بیشتری پیدا كرد؛ چون پیامبر در این زمان ابتكار عمل را در دست گرفته و روابط با قبایل عرب را كه تا كنون حاكمیت مدینه را نپذیرفته بودند، سرعت بخشید. اولین هدفی كه پیامبر در این مرحله انتخاب كرد و بسیار مهم و استراتژیك بود، ایجاد رابطهی دوستانه با مكه بود كه مهمترین شهر در تمام سرزمینهای عربی به شمار میآمد. پیامبر، اولین تماس سیاسی را از طریق بدیل بن ورقای خزاعی با قریش برقرار كرد و به آنان چنین پیام فرستاد: «ما برای جنگ با كسی نیامدهایم برای عمره آمدهایم قرشیان از جنگ به جان آمدهاند و اگر خواهند مدتی معین كنیم و مرا با دیگران واگذارند كه اگر دین من غلبه یافت و اگر خواستند بدان درآیند و اگر نخواهند، به خدایی كه جان من در فرمان اوست با آنها در كار دین خویش جنگ میكنم تا جان بدهم یا فرمان خدای روان شود.»[6]
پس از این پیام، تبادل هیاتها و گفتگو برای دستیابی به راهكاری غیر از جنگ آغاز شد. این گفتگوها بسیار حساس و مهم تلقی میشد و دو طرف كه در گذشته همواره در حالت جنگی بسر میبردند و تا آن زمان دو جنگ بدر و احد را پشت سر گذاشته بودند، برای نخستین بار زبان دیپلماسی را بر شمشیر ترجیح دادند. پیامبر در انتخاب روابط مسالمتآمیز با قریش پیشگام بود. او همان طوری كه در مدینه بر موضع غیر جنگی پافشاری داشت، در حدیبیه نیز تا آخر از آن دفاع كرد و مانع از بروز تشنج و تیرگی روابط گردید; از این رو برخی محققان اسلامی واقعهی حدیبیه را در ردیف «مغازی» نشمرده و گفتهاند: «واقعهی حدیبیه یا صلح حدیبیه یك امر سیاسی، دیپلماتیك و دوراندیشانه بود و به هیچ صورت نمیتوانست غزوه باشد.»[7]
نتایجی كه از پیمان صلح حدیبیه به دست آمد، بسیار مهم و حیاتی بود؛ به طوری كه خداوند در بزرگداشت آن، سورهی فتح را نازل كرد و به پیامبرش مژدهی پیروزی بزرگی را داد: «إِنَّا فَتَحْنَا لَكَ فَتْحًا مُّبِینًا» (فتح/1). این پیمان دستاوردهای زیر را برای مسلمانان در پی داشت:
1ـ امنیت ده ساله كه فرصتی را برای فعالتر شدن سیاست پیامبر در سایر نقاط فراهم میكرد;
2ـ به رسمیت شناخته شدن اقتدار سیاسی پیامبر و دولت او در مدینه;
3ـ ایجاد روابط مستقیم با مردم مكه و دعوت آنان به اسلام;
4ـ جدا كردن قریش از همپیمانان یهودی آن;
5ـ افزایش قدرت سیاسی ـ نظامی مسلمانان;
6ـ مهار كردن خطرهای قریش علیه قبایلی كه تا كنون از ترس قریش فرصت نزدیك شدن به پیامبر را نداشتند;
7ـ اجازهی ورود به مكه برای انجام دادن مراسم حج.
1ـ زرگری نژاد، غلامحسین. تاریخ صدر اسلام. چاپ اول، تهران: انتشارات سمت، 1378، ص، 28
2ـ فلاتی است كوهستانی در عربستان كه از شمال به عراق و اردن و از جنوب به بیابان ربعالخالی و از غرب به حجاز محدود است. ریاض پایتخت عربستان در این فلات است.
3ـ تاریخ صدر اسلام، ص. 36.
4ـ همان، ص. 42
1ـ محمد ابو زهره. خاتم پیامبران. مترجم: صابری، حسین. ج 2، ص 248 - 273.
2ـ تاریخ طبری، مترجم: پاینده، ابوالقاسم. تهران: انتشارات اساطیر، چاپ پنجم، 1375، ج 3، ص 1114.
1ـ سعید آل یحیی، سیفالدین. الحركات العسكریه للرسول الاعظم فی كفتی میزان. بیروت: دار العربیه للمورعات، 1983، ج2، ص 370.
35,000 تومان
30,000 تومان
59,000 تومان
59,000 تومان
55,310 تومان
پروداک فایل
تسهیل در دسترسی به فایل مورد نظر در فروشگاه های فایل دارای نماد اعتماد الکترونیکیجستجو و دریافت سریع هر نوع فایل شامل: دانشگاهی: مقاله، تحقیق، گزارش کارآموزی، بررسی، نظری، مبانی نظری آموزشی و تدریسی: پاورپوینت، فایل، پروژه، درسنامه، طرح درس روزانه، درس پژوهی، یادگیری، آموزش، معلم، دانشآموزان، سناریوی آموزشی، بکآپ کودک. فناوری و دیجیتال: دانلود، بکآپ، ppt، اتوکد، قابل ویرایش، حسابداری، سامسونگ دیجیتال، pdf. روانشناسی و علوم تربیتی: پاورپوینت، طرح درس نویسی هنری و طراحی: معماری، عکاسی، وکتور، طراحی سایر: تم تولد، بکآپ تولد، ابتدایی، خرید دانلود رایگان، اصول، کورل، بکآپ آتلیه