پاورپوینت اداره امور عمومی در اسلام فصل 4

اداره امور عمومی در اسلام فصل 4 ؟

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : پاورپوینت

نوع فایل :  powerpoint (..ppt) ( قابل ویرایش و اماده پرینت )

تعداد اسلاید : 40 اسلاید

قسمتی از متن اسلاید ها :

 

بسم اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم
اداره امور عمومی در اسلام فصل 4
مجازات به اندازه
از عبدالله بن عمرروایت است که مردی به نام فاتک برای دزدی که مجازات شده بود(حکم قطع دست برای او اجراشده بود)خیمه ای برپا کرد و اتشی افروخت.به پیغمبر خبر دادند.:فرمود:خدایا فاتک را بیامرز،بنده اسیب دیده توراپناه داد(کتانی،1388،ص158 ).
اگر در سیستم ارزیابی معلوم شودکه فردی مرتکب اشتباهی شده است ،به اندازه خطای ارتکابی تنبیه می شودو نمیتوان یش از ان اورا مجازات کرد.درکنار سیستم تنبه بجا نظام اداری باید برای خطاکاران شرایطی را فراهم کندکه بتوانند به یک زندگی سالم اداری باز گردد .
کار به دست کاردان
در الاصابه در احوال طلق بن علی تمیمی از السنن نقل کرده که در بنای مسجد مشغول بود، پیغمبرفرمود: گل نزدش ببرید که او بهترین بنایی می کند.از قول طلق اورده اند که من در کار گل مهارت داشتم ،گل را خوب بیل زدم وحضرت می نگریست.فرمود:گل کار،این است.یا فرمود:از همه شما ن محکمتر گل کاری میکند(کتانی،1388،ص265). روشن است که یکی از دلایل مهم ناکارامدی نظامهای اداری ،پردن کارها به افرادی است که اگاهی و شایستگی کاری ندارند ودر این گفتار ،پیامبر(ص) تاکید دارند که در هر امری باید از کسی استفاده کرد که به زیر وبم ان بسیار اشناست ومی تواند بهتر از دیگران از عهده کار براید.
صعه صدر وتوجه به گره گشایی از کار مردم
عدی بن حاتم(پسر حاتم طایی)از شام خدمت پیامبر امد تا مسلمان شود.وی چون رییس قبیله بود ،حضرت به او احترام کرد،افزون بر اینکه اورا در کنار خود نشاندند ،موقع ناهار نیز به خانه خود بردند .عدی میگوید :مسلمان شدنم دو علت داشت یکی اینکه همراه پیامبر در حال حرکت بودم که پیرزنی رسید وبیش از یک ساعت پیغمبر را معطل کرد ،ایشان با تبسم وتسلط ،جواب ان پیرزن راداد،به حدی که من از انهمه حوصله وصبر خسته شدم اما ان حضرت با کمال طمأنینه و صعه صدر با پیرزن گفتگو کرد.این حالت را که دیدم دریاقتم که ان حالت عادی نیست .
جهت دیگر اسلام اوردن من این بود که وقتی وارد خانه پیمبر شده،ددیدم وضع زندگی اش بسیار ساده وبی الایش است ؛به حدی که حصیری هم در خانه ندارد ،فقط یک پوست گوسفند بود که مرا روی ان نشاند و خود رسول الله روی خاک نشست .اری با دیدن این صحنه ها زمینه برای مشلمان شدن عدی مهیا شدو پیغمبر وقتی این زمینه را احساس کرد این جمله معجزه امیز را به او فرمود:ای عدی تو پسر حاتم طایی و مرد با جراتی هستی،عشریه ومالیات گرفتن از مردم در دین تو -که نصرانی هستی-حرام است وخودت می دانی که به خاطر ریاستت ادعا می کنی که «من بت پرستم».
عدی میگوید:این مطلب را هیچ کس نمی دانست جز خودم وتا این جمله را شنسدم مسلمان شدم.اینجابودکه پیامبربه من فرمودن:عدی!اوضاع کنونی مسلمانان ومدینه را در نزر نگیر،طولی نمی کشد که اسلام بر ایران ،روم،شام وعراق مسلط می شود ومسلمانان سرافراز می شوند (مظاهری ،1383،ص10و11).