مقاله فرار از خانه

 ‏
فرار از خانه واقعیتی تلخ

با نگاهی عمیق و دقیق به آمارها به افزایش درصدی فراراز خانه به خصوص ‏دختران پی می بریم . واقعیتی تلخ كه وجود دارد و خود را به ما تحمیل كرده ‏و كتمان آن ارمغانی جز افزایش آسیب اجتماعی برای خانواده و جامعه ‏ندارد . ‏
این موضوع سالهاست كه ذهن مسئولان و خانواده را به خود مشغول كرده ‏است

افراط و تفریط در دادن و یا ندادن آزادی ، یكی از عوامل بحران در ‏خانواده هامی باشد كه می تواند منشا فرار از خانه باشد .‏

علل فرار:‏

مطالعات انجام شده درباره دخترانی كه بیش از یكبار از منزل فرار كرده اند ‏نشان می دهد بیشتر آنها از طرف سرپرست یا دیگر اعضای خانواده به شیوه ‏های مختلف آزار دیده اند .‏
احترام و توجه به رای و عقیده فرزندان بایستی در حد معقول وجود داشته ‏باشد . كتك زدن ، توهین كردن ، مراقبت شدید ، سرزنش كردن ، زندانی ‏كردن ، یادآوری مكرر اتفاقات گذشته و در نهایت تمایل نداشتن به پذیرش ‏دختر از جمله شیوه های اذیت و آزار از طرف اعضای خانواد بوده است . ‏نوجوان یا جوانی كه با رفتار های خشن ، تحقیر آمیز و سركوبگر اعضای ‏خانواده مواجه است ، علیه شرایط خود عصیان می كند . اما این عصیان او را ‏به كجا می كشاند .‏
در گذشته تربیت فرزندان بیشتر در خانه صورت می گرفت اما امروزه رسانه ‏ها و آموزش و پرورش هر كدام سهم مهمی دارند كه میتوان گفت تمركز ‏تربیت فرزندان از بین رفته است برخوردهای دوگانه و یا چندگانه در خانواده ‏و اجتماع ، جوان را سردو راهی قرار داده كه با انتخاب هر راه به موانعی ‏برخورد می كند كه تجربه برخورد با آن را ندارد . در نتیجه برای رهایی از ‏آن به راههای از جمله فرار متوسل می شود .‏
مسائل و مشكلات معیشتی و اقتصادی از جمله دلایلی است كه باعث شده ‏خانواده از وظیفه نظارتی خود غافل شود و به علت مشغله فراوان وقتی برای ‏تربیت شایسته فرزندان خود نداشته باشد ریشه های معضل اجتماعی فرار از ‏خانه توسط فرزندان را بایستی از خانه و درخانواده ها جستجو كرد چرا كه ‏خانواده ها جهت دهنده اجتماع بوده و هستند و با فعالیتهای هنجار و ‏ناهنجارشان در پیشبرد اهداف جامعه نقش مثبت و یا منفی ایفا می كند .‏
بهداشت روانی در خانواده ها تاٌثیر مستقیم بر سلامت جامعه داشته و خانواده ‏سالم جامعه سالم را می سازد . خانواده بایستی تمامی تلاش خود را در جهت ‏مراقبت مستمر و صحیح فرزندان بكار گرفته تا فرزندان با تربیت سالم به ‏جامعه تحویل شوند .‏
پایین آمدن سن اعتیاد در جوانان و نوجوانان خصوصاً دختران و بالا بودن ‏اختلالات روانی و كشمكش های درونی بین خانواده ها و فرزندان مقدمات ‏فرار آنان را فراهم می سازد . شیوع بی بند و باری و بی مسئولیتی خانواده ، ‏رواج فرهنگ مد پرستی و به ابتذال كشیده شدن فرهنگ پوششی و پایین ‏آمدن سن طلاق و . . . در خانواده ها و گسترش اعتیاد ، هر كدام تهدیدی ‏جدی برای جامعه بحساب می آید .‏
نگاه ویژه به خصوصیات روحی فرزندان به خصوص در دوران كودكی و ‏نوجوانی آنان را از مخاطرات این دوره باز می دارد . بعضی از والدین به ‏گمان اینكه ایجاد شرایط مالی و اقتصادی خوب و معنای تكمیل وظایف می ‏باشد از ایجاد حس خودباوری در فرزندان اهمال می كنند . زمانی كه ‏نوجوان احساس كند به همه نیاز های وی در خانواده پاسخ داده نمی شود . ‏برای رفع آن و دستیابی به یك همدل به دیگران متوسل می شود و در ‏بسیاری از اوقات فرار از منزل برای این منظور است از دیگر عوامل فرار ‏میتوان به موارد زیر اشاره كرد .‏
• عوامل اجتماعی و فرهنگی
• مهاجرت
• ‏ انحرافات جنسی ‏
• از هم گسیختگی خانواده بر اثر طلاق ‏
• فوت یكی از والدین
• ‏ اعتیاد فرد یا والدین‏
• ‏ ازدواج های اجباری‏
• ‏ علل روانی‏
• ‏ فقر و مشكلات اقتصادی‏
• ‏ تنبیهات بدنی و روحی‏
....