رابطه بین سرسختی روان شناختی و شیوه ی فرزند پروری والدین دانشجویان

پایان نامه رابطه  بین سرسختی روان شناختی و شیوه ی فرزند پروری والدین دانشجویان دانشگاه پیام نور آستارا در سال تحصیلی 91-90 

مقدمه

شناخت شخصیت ویژگیهای چگونگی شکل گیری، عوامل موثر در ایجاد شخصیت از یک سو ارضای حس کنجکاوی و میل به حقیقت جویی را در انسان به دنبال دارد، زیرا این شناخت از نوع خودشناسی است و می توان گفت سرسختی روان شناختی به عنوان یک سازه ی شخصیتی مثبت برای اولین بار توسط مدی و کوباسا در دهه ی هشتاد قرن بیستم براساس نظریه های وجودی شخصیت مورد توجه ویژه ای قرار گرفت. (ساعتچی، 1369)

امروزه اکثر متخصّصین نقش استرس را در بروز بیماریها مورد تأیید قرار می دهند. (فرید من. بوت کولی 1987) به اعتقاد کوباسا و مدی سرسختی روان شناختی مجموعه ای از ویژگیهای شخصیتی است بنابراین سرسختی روان شناختی یک احساس عمومی است (مدی، 2007) و مبنی بر اینکه شرایط محیط ایده آل است و باعث می شود که موقعیت های پراسترس و بالقوه با معنی و جالب ببیند و به این صورت که آنها را به تجارب بزرگ و پیشرفته به جای تجارب مختصر و کوچک تبدیل کند. افرادی که سرسختی روان شناختی کمتری داشتند در مورد حل مسأله لاینحل تکلیف تحمل ناکافی تلاش بیشتری نشان دادند. اما برعکس سرسختی روان شناختی هیچ اثر بارزی بر میزان تلاشهایی که بر اساس مسایل قابل حل این تکلیف انجام می شود نداشت. همچنین سرسختی روان شناختی در هنگام تکمیل این تکالیف بر حالت تنش زایی آنها نیز اثری نداشت. (کوباسا و مدی، 1994).

فرزند پروری جایگاه ویژه ای در کانون خانواده دارد. محیط خانواده می تواند بر رفتار فرزند تأثیرگذار باشد. کودک خصوصیات را از والدین به ارث می برد، بنابراین پدر و مادر زمینه ی رشد و پیشرفت فرزندان را فراهم می کند. نفوذ والدین بر فرزندان تنها محدود به جنبه های ارثی نیست. بلکه پدر و مادر در آشنایی کودک با زندگی جمعی و فرهنگ جامعه نیز نقش موثری را ایفا کند. مهمترین تماس های کودک در خانواده با والدین است. این تماس نقطه ی کانونی فرهنگ کودک را ایجاد می کند. رفتار اولیاء کودک، چه خشن و چه محبت آمیز و چه منع کننده باشد. یا او را آزاد گذارد غالباً مطابق الگوهای فرهنگی خاص انجام می گیرد. به هر حال کودک طبق فرهنگ خاص پدر و مادر خود مراقبت و تربیت می شود و رفتار او از جنبه های مختلف مطابق با فرهنگ جامعه ای می باشد که در زندگی می کنند و نظر و رأی پدر و مادر نیز در آنها موثر است(میرزایی و همکاران، 1388).

بنابراین مطالعه حاضر در سرسختی روان شناختی و رابطه ی آن با شیوه های فرزند پروری والدین را مورد توجه قرار می دهد. عوامل مختلفی می تواند بر شیوه های فرزند پروری دخیل باشد. که در تحقیق حاضر رابطه ی سرسختی روان شناختی با شیوه های فرزند پروری را در بین دانشجویان دانشگاه محقق اردبیلی مورد بررسی قرار می دهیم.

1-1- بیان مسئله

ویژگیهای شخصیتی عامل مهمی در تعیین هویت، پیشرفت، خلاقیت و سلامت روانی و جسمانی انسان است، برخی متخصّصان بیان می کنند که بین ویژگیهای شخصیتی رفتاری و گرایش به شیوه های فرزند پروری رابطه ی متقابل وجود دارد. به عبارت دیگر از یک سو ویژگیهای شخصیتی انتخاب و گرایش به نوع خاصی از شیوه های فرزند پروری نقش بسزایی داشته و از یک سوی دیگر انتخاب سبکهای مختلف شیوه های فرزند پروری می تواند به تدریج بر شخصیت و رفتار فرزند پروری تأثیر بگذارد. نوع زندگی کودک در رشد شخصیت او نیز تأثیر می گذارد. و این نیز به وسیله ی والدین معین می شود. مادران و پدرانی که به علت تجارب قبلی دوران کودکی خود در انجام دادن وظیفه ی خطیر خودتزلزم و عدم اطمینان خاطر احساس می کنند ثبات عاطفی ندارند و به فرزندان خود نظری نامساعد دارند. یا درباره روش تربیت با یکدیگر موافق نیستند. در این صورت زندگی خانگی نامطلوبی برای رشد شخصیت کودکان و فرزندان فراهم خواهند آورد. (شعاری نژاد، 1373).